اطلاعات آماري مربوط به امور قضايي داراي محدودهی گستردهاي ميباشد كه تشكيلات قضايي، انواع جرايم واقع شده در يك سال، تعداد محكومين مرتبط با اين جرايم و ويژگيهاي آنان، بزهكاري نوجوانان، تعداد قربانيان جرايم، احكام صادره در مورد محكومين و… را در بر ميگيرد. معذلك به علت پارهاي از مشكلات و موانع موجود در زمينهی جمعآوري اطلاعات يا ارائهی آنها، محتواي اين فصل فقط شامل آمارهاي مربوط به تشكيلات قضايي، پروندههاي مختومه در دادگاهها ميباشد كه در ذيل به سابقهی مختصري از توليد آمار در زمينههاي يادشده اشاره ميشود.
در تيرماه سال 1373 تشكيلات قضايي كشور به منظور ايجاد مراجع قضايي واحد، دادگاههايي با صلاحيت عام تحت عنوان دادگاههاي عمومي و انقلاب تشكيل و جايگزين محاكم و دادسراهاي عمومي شد.
جمعآوري اطلاعات آماري از تصادفات جادههاي كشور از سال 1336 تحت نظارت شهرباني كشور به وسيلهی ادارهی پليس راه آغاز شد و از سال 1346 تا پايان سال 1369، پليس راه ژاندارمري عهدهدار اين امر بود. از سال 1370، با ادغام سه نيروي كمـيتهی انقلاب اسـلامي، شهرباني و ژاندارمري، سـازمان جديـدي تحت عنـوان نيـروي انتظامـي جمهوري اسلامي ايران، جـمعآوري آمـار تصـادفـات جادههاي كشور، تحت عنوان تصادفات برون شهري و آمار تصادفات جمعآوري شده در حوزهی استحفاظي شهرباني، با عنوان تصادفات درون شهري را جمعآوري و ارائه ميكند.
لازم به ذكر است كه در اين فصل اطلاعات آماري مربوط به جرايم، سوانح، تصادفات و كشف انواع مواد مخدر قابل دسترسي از طريق نيروي انتظامي استان نبوده و لذا جداول مربوطه از اين بخش حذف شده است.
تعاريف و مفاهيم به كار رفته در اين فصل به شرح زير است:
دادگاه عمومي: دادگاهي است كه به منظور رسيدگي و حل و فصل كليهی دعاوي و شكايات وارده با صلاحيت عام تشكيل ميشود (به استثناي مرجع اموري كه به حكم قانون به ديگري واگذار شده است). تأسيس اين دادگاهها در هر حوزهی قضايي و تعيين قلمرو محلي و تعداد شعب آن به تشخيص رئيس قوه قضاييه است.
دادگاه انقلاب: دادگاهي است كه بر طبق قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب مصوب 15 تيرماه 1373 مجلس شوراي اسلامي در مركز هر استان و مناطقي كه ضرورت تشكيل آن را رئيس قوه قضائيه تشخيص ميدهد، تحت نظارت و رياست اداري حوزهی قضايي تشكيل ميگردد.
دادگاه تجديدنظر: دادگاهي است كه به منظور تجديدنظر در آراي دادگاههاي عمومي و انقلاب در مركز هر استان به تعداد موردنياز مركب از يك نفر رئـيس و دو عـضو مستشـار تشـكيل ميشود. جلسهی دادگاه با حضور دو نفر رسميت يافته و پس از رسيدگي ماهوي رأي اكثريت كه به وسيلهی رئيس يا عضو مستشار انشاء ميشود، قطعي لازمالاجرا خواهد بود.
امور خلافي: منظور از امور خلافي، خلافهاي جزيي مانند شكستن درخت، سد معبر و نظاير آن ميباشد.
قذف: نسبت دادن امور خلاف عفت به يك شخص ميباشد.
قرار رد دادخواست و عدم صلاحيت: منظور، هنگامي است كه مدارك ارائه شده در دادگاه تكميل نباشد و يا دادگاه، صلاحيت بررسي موضوع مطرح شده را نداشته باشد.
قرار رد دفتر: هرگاه در دادخواست مدعي يا محل اقامت او معلوم نباشد، در ظرف دو روز از تاريخ رسيد دادخواست، به موجب قراري كه مدير دفتر دادگاه و يا جانشين او صادر ميكند، دادخواست رد ميشود.
امور حسبي: اموري است كه دادگاهها مكلفند در مورد آنها اقدام و تصميمي اتخاذ كنند، بدون اينكه رسيدگي به آنها متوقف بر وقوع اختلاف و منازعه بين اشخاص و اقامهی دعوي از طرف آنان باشد، مانند ترتيب تعيين قيم، امور مربوط به امين، غايب، مفقودالاثر تركه و….
ايراد ضرب و جرح: به معني وارد آوردن ضرب و جرح اعم از عمدي يا غيرعمدي است. هرگونه ضايعهاي در عضو چنانچه توأم با خونريزي و از بين رفتن نسج باشد، جرح ناميده ميشود. در صورتي كه ضايعهی ايجادشده منجر به خونريزي نشده باشد، هر چند در داخل بدن شكستگي ايجاد شده باشد، ضرب ناميده ميشود.
عسر و حرج: مواردي است كه يكي از دو متداين، دچار مشكلات و سختيهايي شود كه قانون برخلاف احكام اوليه، فرصتي براي وي قايل شود.